رویکرد درآمدی
در چارچوب استاندارد حسابداری شماره ۴۲، رویکرد درآمدی یکی از سه روش اصلی برای اندازهگیری ارزش منصفانه است. این رویکرد مبتنی بر این فرض است که ارزش یک دارایی یا بدهی معادل ارزش فعلی منافع اقتصادی آیندهای است که آن قلم میتواند برای مشارکتکنندگان بازار ایجاد کند.
در واقع، در رویکرد درآمدی، ابتدا جریانهای نقدی آتی مورد انتظار شناسایی و برآورد میشوند، سپس این جریانها با استفاده از یک نرخ تنزیل مناسب به ارزش فعلی تبدیل شده و نتیجه نهایی بهعنوان برآورد ارزش منصفانه در نظر گرفته میشود.
مراحل اصلی در رویکرد درآمدی
نخست، واحد تجاری یا ارزیاب باید جریانهای نقدی آیندهای را که از دارایی (یا بدهی) انتظار میرود شناسایی کند. این جریانها میتوانند شامل درآمدهای حاصل از استفاده، اجاره، فروش مجدد یا سایر منافع اقتصادی باشند.
سپس باید یک نرخ تنزیل مناسب انتخاب شود. این نرخ باید نشاندهنده ریسکهای مرتبط با دارایی یا بدهی باشد و همچنین شرایط بازار را منعکس کند. نرخ تنزیل نباید صرفاً داخلی یا بر اساس قضاوت واحد تجاری باشد، بلکه باید بازتابی از مفروضات بازار باشد.
در نهایت، با استفاده از یکی از تکنیکهای ارزش فعلی (مانند ارزش فعلی ساده، روش نرخ داخلی بازده، یا شبیهسازیهای احتمالاتی)، جریانهای نقدی آتی به ارزش فعلی تنزیل میشوند و عدد حاصل بهعنوان ارزش منصفانه گزارش میشود.
کاربردهای رایج
داراییهای غیرمالی منحصربهفرد که بازار فعالی برای آنها وجود ندارد (مانند پروژههای عمرانی خاص یا زیرساختهای انحصاری)، معمولاً با رویکرد درآمدی ارزشگذاری میشوند.
برای مثال، ارزش منصفانه یک نیروگاه که برق را با قرارداد بلندمدت تضمینی به فروش میرساند، از طریق برآورد جریانهای نقدی فروش برق و تنزیل آنها با نرخ بازار تعیین میشود.
در مورد داراییهای نامشهود (مثل حق اختراع یا برند)، نیز معمولاً از این رویکرد استفاده میشود، زیرا جریانهای درآمدی حاصل از بهرهبرداری یا فروش آنها در آینده قابل پیشبینی و تبدیل به ارزش فعلی است.
تفاوت با دو رویکرد دیگر
رویکرد درآمدی با دو رویکرد دیگر در ارزشگذاری تفاوت اساسی دارد:
در مقابل، رویکرد درآمدی بیشتر برای داراییهایی که بازار فعال ندارند یا ویژگیهای منحصربهفرد دارند استفاده میشود و نیازمند قضاوت حرفهای دقیقتر، مفروضات شفافتر، و مستندسازی کاملتر است.
نکات کلیدی برای کاربرد حرفهای
نتیجهگیری
رویکرد درآمدی در مواقعی که اطلاعات بازار فعال موجود نیست یا دارایی منحصربهفرد است، بهترین ابزار برآورد ارزش منصفانه محسوب میشود. با این حال، استفاده از این رویکرد نیازمند مهارت، مستندسازی قوی، و درک عمیق از بازار و جریانهای اقتصادی مرتبط است.
این مفهوم بخشی از چارچوب استاندارد شماره ۴۲ است و در روزهای آینده، سایر اجزاء آن با همین سبک تحلیلی از طریق سایت و شبکه های اجتماعی انجمن حسابداران خبره ایران منتشر خواهند شد.
گردآوری، ترجمه و تدوین:
دکتر سید محمد باقرآبادی
انجمن حسابداران خبره ایران
نوآوری در اندیشه، پیشرو در عمل
روشهای ارزشگذاری
در استاندارد حسابداری شماره ۴۲، روشهای ارزشگذاری به ابزارهایی گفته میشود که برای اندازهگیری ارزش منصفانه داراییها، بدهیها یا واحدهای گزارشگری بهکار میروند، به شرط آنکه این اندازهگیری منعکسکنندهی مفروضات مشارکتکنندگان بازار در تاریخ اندازهگیری باشد.
واحد تجاری باید روشی را انتخاب کند که بیشترین استفاده را از ورودیهای قابل مشاهده بازار داشته باشد و کمترین اتکا را به ورودیهای غیرقابل مشاهده. همچنین، انتخاب روش باید با توجه به ماهیت دارایی یا بدهی، شرایط بازار و قابلیت اتکای دادهها انجام گیرد.
سه روش اصلی ارزشگذاری در چارچوب استاندارد ۴۲
۱. رویکرد بازار
استفاده از قیمتهای حاصل از معاملات واقعی داراییها یا بدهیهای یکسان یا مشابه در بازار فعال.
مثال: استفاده از قیمت پایانی سهام در بورس برای تعیین ارزش منصفانه سهم.
۲. رویکرد درآمدی
تبدیل جریانهای نقدی آتی مورد انتظار به ارزش فعلی با استفاده از نرخ تنزیل مناسب.
مثال: استفاده از مدل DCF برای ارزشگذاری علامت تجاری یا پروژه عمرانی.
۳. رویکرد بهای جایگزینی
برآورد هزینه جایگزینی یا بازتولید یک دارایی، پس از کسر تعدیلات ناشی از استهلاک یا زوال اقتصادی.
مثال: برآورد ارزش منصفانه تجهیزات کارخانهای فاقد بازار فعال.
معیارهای انتخاب روش مناسب
واحد تجاری باید مستند کند که چرا روش خاصی را انتخاب کرده و چرا این روش منعکسکنندهی شرایط بازار است.
کاربرد ترکیبی روشها
استاندارد ۴۲ اجازه میدهد که بیش از یک روش ارزشگذاری برای یک قلم دارایی یا بدهی بهکار رود، مشروط بر اینکه نتیجه نهایی، بازتاب درستی از قیمت بازار و مفروضات مشارکتکنندگان باشد.
مثلاً در ارزیابی یک نیروگاه برق، میتوان هم از رویکرد درآمدی (جریان نقدی آتی) و هم از رویکرد بهای جایگزینی (هزینه ساخت نیروگاه مشابه) استفاده کرد و نتایج را با هم مقایسه نمود.
افشا و الزامات مستندسازی
طبق استاندارد شماره ۴۲، اگر از روش ارزشگذاری استفاده شود، واحد تجاری باید:
مثالهای حرفهای
این مفهوم بخشی از چارچوب استاندارد شماره ۴۲ است و در روزهای آینده، سایر اجزاء آن با همین سبک تحلیلی از طریق سایت و شبکه های اجتماعی انجمن حسابداران خبره ایران منتشر خواهند شد.
گردآوری، ترجمه و تدوین:
دکتر سید محمد باقرآبادی
انجمن حسابداران خبره ایران
نوآوری در اندیشه، پیشرو در عمل
بازار فعال
در استاندارد حسابداری شماره ۴۲، بازار فعال به بازاری گفته میشود که در آن برای دارایی یا بدهی خاص، قیمتهای اعلامشده (quoted prices) در دسترس، منظم و مکرر بوده و حجم معاملات کافی برای فراهمکردن اطلاعات قیمتی بهصورت مستمر وجود داشته باشد.
این مفهوم یکی از پایههای اصلی در تعیین ورودیهای سطح ۱ ارزش منصفانه است، زیرا وجود بازار فعال بهمعنای آن است که قیمتها توسط بازار تأیید شده و نیاز به قضاوت ذهنی یا مدلسازی پیچیده کاهش مییابد.
ویژگیهای اصلی بازار فعال
یک بازار زمانی فعال تلقی میشود که:
مثالهای کاربردی
۱. بورس اوراق بهادار تهران
برای سهام شرکتهایی که روزانه معامله میشوند و قیمت پایانی شفاف دارند، بورس یک بازار فعال است.
→ در صورت نگهداری چنین سهمی، قیمت پایانی در تاریخ گزارشگری بهعنوان ورودی سطح ۱ محسوب میشود.
تفاوت با بازار غیرفعال یا غیرشفاف
بازاری که در آن:
کاربرد در ارزشگذاری
اگر بازار فعال برای یک قلم کاملاً مشابه وجود داشته باشد، قیمت اعلامشده در آن بازار باید بهعنوان مبنای مستقیم و قابلاعتماد برای ارزش منصفانه استفاده شود.
در مواردی که دارایی یا بدهی فقط شبیه به اقلام معاملهشده در بازار فعال است (ولی نه کاملاً مشابه)، قیمتها ممکن است نیاز به تعدیلات داشته باشند و در این صورت، به سطح ۲ سلسلهمراتب منتقل میشوند.
افشا و شفافیت
طبق استاندارد ۴۲، اگر در برآورد ارزش منصفانه از بازار فعال استفاده شده باشد، واحد تجاری باید موارد زیر را افشا کند:
نکته حرفهای
وجود بازار فعال، مبنای عینی برای ارزشگذاری است و کمترین نیاز را به قضاوت ذهنی دارد. حسابرسان و تحلیلگران باید به تطابق قیمتهای استفادهشده با مشخصات بازار فعال توجه کنند، زیرا خطا در شناسایی بازار فعال ممکن است منجر به اشتباه در سطحبندی ورودیها و ارائه نادرست ارزش منصفانه شود.
این مفهوم بخشی از چارچوب استاندارد شماره ۴۲ است و در روزهای آینده، سایر اجزاء آن با همین سبک تحلیلی از طریق سایت و شبکه های اجتماعی انجمن حسابداران خبره ایران منتشر خواهند شد.
گردآوری، ترجمه و تدوین:
دکتر سید محمد باقرآبادی
انجمن حسابداران خبره ایران
نوآوری در اندیشه، پیشرو در عمل
قلم کاملاً مشابه
در استاندارد حسابداری شماره ۴۲، قلم کاملاً مشابه به دارایی یا بدهیای گفته میشود که از نظر نوع، خصوصیات، کمیت، شرایط و ریسکها کاملاً با دارایی یا بدهی در حال ارزشگذاری یکسان باشد.
این مفهوم نقش بنیادی در تعیین سطح ۱ سلسلهمراتب ارزش منصفانه دارد؛ جایی که قیمتهای اعلامشده در بازار فعال برای اقلام کاملاً مشابه مبنای برآورد ارزش منصفانه قرار میگیرند.
ویژگیهای اصلی قلم کاملاً مشابه
یک قلم زمانی کاملاً مشابه تلقی میشود که:
جایگاه در استاندارد ۴۲
در بندهای مربوط به سلسلهمراتب ارزش منصفانه (hierarchy)، اگر برای یک دارایی یا بدهی، قیمت اعلامشده برای قلم کاملاً مشابه در بازار فعال وجود داشته باشد، آن قیمت بهعنوان ورودی سطح ۱ تلقی شده و مستقیمترین و قابل اتکاترین روش برای اندازهگیری ارزش منصفانه است.
مثالهای کاربردی
۱. سهام بورسی
سهام شرکت الف که در بورس تهران معامله میشود. اگر واحد تجاری، همین سهم را در ترازنامه دارد، و قیمت پایانی آن در تاریخ گزارشگری موجود است،
→ آن قلم کاملاً مشابه تلقی شده و قیمت پایانی بازار، ورودی سطح ۱ خواهد بود.
۲. طلا یا فلزات گرانبها
شمش طلای ۲۴ عیار با وزن و مشخصات استاندارد، اگر در بورس کالا یا بازار جهانی قابل معامله باشد، و قیمت آن در تاریخ گزارشگری در دسترس باشد،
→ این شمش یک قلم کاملاً مشابه است و قیمت بازار آن ورودی سطح ۱ خواهد بود.
۳. اوراق بدهی دولتی با شناسه خاص
اگر واحد تجاری اوراق مشارکت دولت با نماد و شرایط معین دارد، و این اوراق با همان شرایط در بازار فعال معامله میشود،
→ ورودی سطح ۱ از قیمت اعلامشده برای قلم کاملاً مشابه بهدست میآید.
تفاوت با اقلام مشابه ولی نه کاملاً مشابه
اگر دارایی یا بدهی موردنظر تنها شبیه باشد ولی از نظر مشخصات دقیق، تفاوتهایی داشته باشد (مثلاً تفاوت در درجه کیفیت، مدت، موقعیت مکانی)، دیگر «کاملاً مشابه» محسوب نمیشود و باید از سطح ۲ یا سطح ۳ سلسلهمراتب استفاده کرد.
اهمیت برای گزارشگری مالی
استفاده از قیمت بازار برای قلمهای کاملاً مشابه، به دلایل زیر ترجیح دارد:
در افشاهای مربوط به ارزش منصفانه، اگر از ورودیهای سطح ۱ (و بهویژه اقلام کاملاً مشابه) استفاده شده، واحد تجاری باید نوع آنها، منبع قیمت و تاریخ قیمت را بهصراحت افشا کند.
این مفهوم بخشی از چارچوب استاندارد شماره ۴۲ است و در روزهای آینده، سایر اجزاء آن با همین سبک تحلیلی از طریق سایت و شبکه های اجتماعی انجمن حسابداران خبره ایران منتشر خواهند شد.
گردآوری، ترجمه و تدوین:
دکتر سید محمد باقرآبادی
انجمن حسابداران خبره ایران
نوآوری در اندیشه، پیشرو در عمل
مبنای ارزشگذاری
در استاندارد حسابداری شماره ۴۲، مبنای ارزشگذاری به مفروضهای اشاره دارد که واحد تجاری یا مشارکتکنندگان بازار بر اساس آن فرض میکنند که چگونه یک دارایی غیرمالی میتواند بیشترین و بهترین استفاده را داشته باشد؛ یعنی آیا این دارایی بهصورت منفرد (stand-alone) یا در کنار سایر داراییها بهصورت ترکیبی (in combination with other assets) استفاده خواهد شد.
انتخاب مبنای ارزشگذاری، پایه و اساس تحلیل ارزش منصفانه را شکل میدهد و مستقیماً با مفهوم «بیشترین و بهترین استفاده» در ارتباط است.
انواع مبنای ارزشگذاری
مطابق استاندارد ۴۲، دو مبنای کلی برای ارزشگذاری داراییهای غیرفایننشیال وجود دارد:
نحوه تشخیص مبنای مناسب
برای تعیین اینکه کدام مبنا باید بهکار رود، واحد تجاری یا ارزیاب حرفهای باید:
اگر دارایی فقط در قالب ترکیبی قابل استفاده باشد (مثلاً بخشی از یک خط تولید باشد که بهتنهایی سودآور نیست)، آنگاه باید مبنای ترکیبی استفاده شود.
مثالهای کاربردی
۱. ماشینآلات مستقل
یک دستگاه CNC پیشرفته که بدون وابستگی به سایر تجهیزات قابل استفاده و فروش است.
مبنای ارزشگذاری: استفاده منفرد
۲. دارایی نرمافزاری یکپارچه
نرمافزار ERP که فقط در کنار زیرساختهای IT شرکت قابلیت بهرهبرداری دارد.
مبنای ارزشگذاری: استفاده ترکیبی
۳. زمین با کاربری مستقل یا پروژهای
زمینی که هم میتواند بهصورت مستقل فروخته شود، و هم میتواند بخشی از یک پروژه تجاری بزرگ باشد. در این حالت، تحلیل بازار تعیین میکند کدام مبنا (منفرد یا ترکیبی) ارزش بیشتری ایجاد میکند.
ارتباط با ارزش منصفانه
مبنای ارزشگذاری تأثیر مستقیمی بر برآورد ارزش منصفانه داراییهای غیرمالی دارد. برای مثال:
نکتههای حرفهای
🔎 این مفهوم بخشی از چارچوب استاندارد شماره ۴۲ است و در روزهای آینده، سایر اجزاء آن با همین سبک تحلیلی از طریق سایت و شبکه های اجتماعی انجمن حسابداران خبره ایران منتشر خواهند شد.
گردآوری، ترجمه و تدوین:
دکتر سید محمد باقرآبادی
انجمن حسابداران خبره ایران
نوآوری در اندیشه، پیشرو در عمل
در چارچوب استاندارد حسابداری شماره ۴۲، مفهوم موقعیت رقابتی یکی از عوامل کلیدی در تحلیل بازار و رفتار مشارکتکنندگان بازار است. موقعیت رقابتی به وضعیت نسبی یک واحد تجاری یا دارایی در مقایسه با دیگر بازیگران بازار گفته میشود که بر تصمیمگیری آنها در خرید، فروش یا نگهداری داراییها یا انتقال بدهیها اثر میگذارد.
در واقع، مشارکتکنندگان بازار در فرآیند تعیین ارزش منصفانه، نه صرفاً قیمت، بلکه مجموعهای از شرایط بازار، شامل قدرت رقابتی، شهرت برند، سهم بازار، توان مذاکره، سرعت پاسخگویی به تغییرات بازار، نوآوری و کیفیت دسترسی به منابع را نیز در تصمیمگیری لحاظ میکنند.
جایگاه در استاندارد حسابداری شماره ۴۲
اگرچه اصطلاح «موقعیت رقابتی» بهصورت مستقیم در متن استاندارد ۴۲ نیامده است، اما در تحلیل رفتار مشارکتکنندگان بازار، فرضهای ورودی و بررسی استفاده از داراییها (بیشترین و بهترین استفاده)، جایگاه ویژهای دارد. ارزش منصفانه تابعی از انتظارات مشارکتکنندگان بازار است و موقعیت رقابتی بر این انتظارات اثرگذار است.
مؤلفههای موقعیت رقابتی
موقعیت رقابتی میتواند متأثر از عوامل زیر باشد:
مثالهای کاربردی
۱. شرکت با برند معتبر و تقاضای پایدار
شرکت الف یک برند پوشاک با شهرت بالا دارد. در بازار مشارکتکنندگان، برند این شرکت باعث میشود داراییهای آن (مثل خط تولید، فروشگاهها، مجوزها) ارزشی بالاتر از شرکتهای مشابه داشته باشد.
موقعیت رقابتی مثبت، باعث افزایش ارزش منصفانه داراییها میشود.
۲. مجوز انحصاری تولید دارویی خاص
شرکت ب دارای مجوز انحصاری تولید دارویی با تقاضای بالا در منطقه خاورمیانه است. این مزیت رقابتی باعث میشود مشارکتکنندگان بازار ارزش بالاتری برای آن قائل شوند.
موقعیت رقابتی در این حالت عامل ایجاد تفاوت در ورودیهای ارزشگذاری است.
۳. شرکت فاقد مزیت خاص در بازار اشباعشده
شرکت ج در بازاری فعالیت میکند که رقابت شدید است، و مزیت خاصی ندارد. مشارکتکنندگان بازار در تحلیل ارزش داراییهای این شرکت، موقعیت ضعیف رقابتی را در نظر میگیرند و درنتیجه ارزش منصفانه پایینتری ارائه میشود.
موقعیت رقابتی ضعیف میتواند باعث استفاده از ورودیهای محافظهکارانه در مدلهای ارزشگذاری شود.
ارتباط با سایر مفاهیم استاندارد ۴۲در بیشترین و بهترین استفاده: موقعیت رقابتی واحد میتواند تعیین کند که کدام استفاده از دارایی واقعبینانهتر و با صرفهتر است.
نکته حرفهای
در افشاهای صورتهای مالی که مبتنی بر ارزش منصفانه هستند، اگر موقعیت رقابتی نقش مؤثری در تعیین ارزش ایفا کرده باشد (مثلاً ارزشگذاری برند یا دارایی نامشهود)، افشای مفروضات مرتبط با آن و نحوه قضاوت حرفهای بسیار حائز اهمیت است.
این مفهوم بخشی از چارچوب استاندارد شماره ۴۲ است و در روزهای آینده، سایر اجزاء آن با همین سبک تحلیلی از طریق سایت و شبکه های اجتماعی انجمن حسابداران خبره ایران منتشر خواهند شد.
گردآوری، ترجمه و تدوین:
دکتر سید محمد باقرآبادی
انجمن حسابداران خبره ایران
نوآوری در اندیشه، پیشرو در عمل
بیشترین و بهترین استفاده
در استاندارد حسابداری شماره ۴۲، بیشترین و بهترین استفاده به استفادهای از یک دارایی غیرفایننشیال اطلاق میشود که در میان تمام استفادههای ممکن، بیشترین بازده اقتصادی را برای مشارکتکنندگان بازار فراهم میآورد و در عین حال، از نظر قانونی مجاز، از نظر فیزیکی ممکن و از نظر مالی توجیهپذیر باشد.
مبنای ارزشگذاری داراییهای غیرفایننشیال، نه بر اساس استفاده فعلی شرکت، بلکه بر اساس استفادهای است که بازار آن را بیشترین و بهترین تلقی میکند.
شرایط تحقق بیشترین و بهترین استفاده
استفاده موردنظر باید هر سه شرط زیر را داشته باشد:
ویژگیهای کلیدی
مثالهای کاربردی
۱. زمین با استفاده انباری ولی پتانسیل تجاری
شرکت الف، زمینی در حاشیه یک اتوبان پرتردد دارد که فعلاً از آن برای انبار کالا استفاده میکند. اما مقررات شهری اجازه ساخت مجتمع تجاری را میدهد و بازار نیز تقاضای بالایی برای چنین کاربری دارد.
→ اگر شرایط فیزیکی و مالی برای این تغییر فراهم باشد، کاربرد تجاری بهعنوان بیشترین و بهترین استفاده شناخته میشود، حتی اگر شرکت فعلاً آن را تغییر ندهد.
۲. ساختمان اداری با پتانسیل تخریب و نوسازی
ساختمان شرکت ب قدیمی و تکطبقه است، اما از نظر قانونی امکان ساخت برج تجاری ۱۰ طبقه وجود دارد و بازار نیز تقاضای بالایی دارد.
→ در صورتی که نوسازی از نظر هزینه و سوددهی توجیهپذیر باشد، ساخت برج تجاری بیشترین و بهترین استفاده محسوب میشود.
۳. دارایی با محدودیت قانونی غیرقابل عبور
یک شرکت دارای مجوز پخش انحصاری محصول در یک منطقه خاص است، اما قانون اجازه انتقال مجوز به منطقهای دیگر را نمیدهد، هرچند در آن منطقه ارزش اقتصادی بالاتری دارد.
→ چون محدودیت قانونی وجود دارد، کاربرد فعلی همچنان بیشترین و بهترین استفاده است، حتی اگر از نظر بازار گزینههای دیگری جذابتر باشند.
تأثیر بر گزارشگری مالی
در صورتی که ارزش منصفانه یک دارایی بر اساس بیشترین و بهترین استفادهای متفاوت از استفاده فعلی محاسبه شده باشد، واحد تجاری باید:
اگر این کاربرد با ارزش دفتری تفاوت معناداری ایجاد کند، باید آثار آن بر تصمیمگیری ذینفعان مورد توجه قرار گیرد.
نکات حرفهای برای حسابداران
این مفهوم بخشی از چارچوب استاندارد شماره ۴۲ است و در روزهای آینده، سایر اجزاء آن با همین سبک تحلیلی از طریق سایت و شبکه های اجتماعی انجمن حسابداران خبره ایران منتشر خواهند شد.
گردآوری، ترجمه و تدوین:
دکتر سید محمد باقرآبادی
انجمن حسابداران خبره ایران
نوآوری در اندیشه، پیشرو در عمل
هزینههای جابهجایی
در چارچوب استاندارد حسابداری شماره ۴۲، هزینههای جابهجایی به آن دسته از هزینههایی اطلاق میشود که برای انتقال یک دارایی از محل فعلیاش به بازاری که در آن معامله انجام میشود صرف میگردد. این هزینهها در تعیین ارزش منصفانه مورد توجه قرار نمیگیرند، مگر اینکه وضعیت و محل دارایی در قیمت بازار آن مؤثر باشد.
برخلاف هزینههای معامله که مستقیماً از خود فرآیند خرید یا فروش ناشی میشوند، هزینههای جابهجایی به انتقال فیزیکی یا موقعیتی دارایی از یک نقطه به نقطهای دیگر مرتبطاند.
ویژگیهای کلیدی
اقلام رایج هزینههای جابهجایی
تمایز با سایر هزینهها
مثالهای کاربردی
۱. انتقال ماشینآلات سنگین به بازار فروش
شرکت «الف» قصد فروش یک دستگاه حفاری سنگین در بازار تهران را دارد، اما دستگاه در یک معدن دورافتاده قرار دارد. بازار تهران برای این دستگاه فعال است، اما فقط در صورتیکه دستگاه به آنجا منتقل شود. هزینه حمل و نصب مجدد آن ۳۰۰ میلیون تومان است.
→ اگر مکان دستگاه روی قیمت بازار مؤثر باشد، این هزینه باید در تعیین ارزش منصفانه لحاظ شود.
۲. فروش سهام در بورس
شرکت «ب» قصد فروش سهام بورسی دارد. هیچ هزینه فیزیکی یا موقعیتی برای جابهجایی مطرح نیست.
→ هزینه جابهجایی وجود ندارد و در ارزش منصفانه اثری ندارد.
ارتباط با ارزش منصفانه و بازار باصرفهتر
نتیجهگیری
هزینههای جابهجایی یکی از عناصر مهم در تحلیل بازار و ارزشگذاری داراییها در استاندارد ۴۲ هستند. نقش آنها در ارزش منصفانه بستگی به اثر مکان و وضعیت دارایی دارد. اما حتی اگر در ارزش منصفانه اثر نداشته باشند، در تحلیل باصرفهترین بازار اهمیت کلیدی دارند. درک تفاوت آنها با هزینههای معامله و تشخیص صحیح موقعیتهایی که باید لحاظ شوند، از وظایف حساس حرفهای حسابداران در گزارشگری مالی است.
این مفهوم بخشی از چارچوب استاندارد شماره ۴۲ است و در روزهای آینده، سایر اجزاء آن با همین سبک تحلیلی از طریق سایت و شبکه های اجتماعی انجمن حسابداران خبره ایران منتشر خواهند شد.
گردآوری، ترجمه و تدوین:
دکتر سید محمد باقرآبادی
انجمن حسابداران خبره ایران
نوآوری در اندیشه، پیشرو در عمل
هزینههای معامله
در چارچوب استاندارد حسابداری شماره ۴۲، هزینههای معامله به آن دسته از هزینههایی گفته میشود که مستقیماً در نتیجه خرید یا فروش دارایی، یا انتقال یک بدهی، بین مشارکتکنندگان بازار در یک معامله منظم ایجاد میشوند. این هزینهها برای تعیین باصرفهترین بازار ضروریاند، اما در ارزش منصفانه لحاظ نمیشوند.
به بیان سادهتر، ارزش منصفانه یک دارایی یا بدهی صرفنظر از هزینههای معامله تعیین میشود؛ ولی برای تصمیمگیری بین بازارها، این هزینهها محاسبه میشوند تا مشخص شود کدام بازار بیشترین منفعت خالص را فراهم میکند.
ویژگیهای کلیدی هزینههای معامله
اقلام معمول هزینههای معامله
با استناد به مفاهیم ضمنی استاندارد ۴۲ و رویههای رایج، موارد زیر را میتوان نمونهای از هزینههای معامله دانست:
مواردی که هزینه معامله محسوب نمیشوند
مثالهای کاربردی
ارتباط با مفاهیم دیگر در استاندارد ۴۲
نتیجهگیری
هزینههای معامله یکی از اجزای کلیدی تحلیل اقتصادی بازارها در استاندارد ۴۲ هستند. در حالی که در ارزش منصفانه دخیل نیستند، ولی نقش تعیینکنندهای در تعیین باصرفهترین بازار دارند. قضاوت حرفهای برای تفکیک دقیق این هزینهها از سایر اقلام، و افشای مناسب آنها در صورتهای مالی، از الزامات گزارشگری مالی شفاف است.
این مفهوم بخشی از چارچوب استاندارد شماره ۴۲ است و در روزهای آینده، سایر اجزاء آن با همین سبک تحلیلی از طریق سایت و شبکه های اجتماعی انجمن حسابداران خبره ایران منتشر خواهند شد.
گردآوری، ترجمه و تدوین:
دکتر سید محمد باقرآبادی
انجمن حسابداران خبره ایران
نوآوری در اندیشه، پیشرو در عمل
باصرفهترین بازار
در استاندارد حسابداری شماره ۴۲، باصرفهترین بازار بازاری است که در آن، واحد تجاری با در نظر گرفتن تمام هزینههای معامله و جابهجایی، بتواند بیشترین مبلغ خالص را از فروش یک دارایی یا کمترین مبلغ خالص را بابت انتقال یک بدهی بهدست آورد. این بازار در صورتی مبنای سنجش ارزش منصفانه قرار میگیرد که بازار اصلی موجود نباشد یا واحد تجاری به آن دسترسی نداشته باشد.
در واقع، باصرفهترین بازار، بازاری است که از منظر اقتصادی، بیشترین منفعت خالص را برای واحد تجاری به همراه دارد، حتی اگر از نظر حجم معاملات، بازار اصلی محسوب نشود.
شرایط شناسایی باصرفهترین بازار
مطابق استاندارد شماره ۴۲، بازار انتخابشده بهعنوان باصرفهترین بازار باید:
تفاوت با بازار اصلی
مثالهای کاربردی
۱. فروش ماشینآلات در دو بازار منطقهای
شرکت «الف» میخواهد دستگاه صنعتی مستقر در تبریز را بفروشد.
۲. تبدیل ارز در بازار داخلی و خارجی
شرکت «ب» باید بدهی دلاری را تسویه کند.
۳. خرید و فروش سهام در دو بازار فرعی
شرکت «ج» سهام شرکتی را در بازار پایه و بازار فرابورس در اختیار دارد.
اگرچه بازار پایه قیمت بالاتری دارد، ولی زمان تسویه طولانی و کارمزد بالایی دارد؛
در بازار فرابورس، خالص دریافتی بیشتر است.
→ باصرفهترین بازار، بازار فرابورس خواهد بود، بهشرط نبود بازار اصلی.
نکات کلیدی برای استفاده حرفهای
نتیجهگیری
مفهوم «باصرفهترین بازار» انعطافی منطقی و اقتصادی در استاندارد ۴۲ ایجاد میکند تا در شرایط خاص، واحد تجاری بتواند ارزش منصفانه را با اتکا به واقعیتهای اقتصادی خود محاسبه کند. این مفهوم مستلزم قضاوت حرفهای دقیق، تحلیل جامع هزینهها، مستندسازی فرآیند انتخاب بازار، و افشا در صورتهای مالی است. اگر بهدرستی استفاده شود، باصرفهترین بازار میتواند مکملی ارزشمند برای بازار اصلی در تعیین ارزش منصفانه باشد.
این مفهوم بخشی از چارچوب استاندارد شماره ۴۲ است و در روزهای آینده، سایر اجزاء آن با همین سبک تحلیلی از طریق سایت و شبکه های اجتماعی انجمن حسابداران خبره ایران منتشر خواهند شد.
گردآوری، ترجمه و تدوین:
دکتر سید محمد باقرآبادی
انجمن حسابداران خبره ایران
نوآوری در اندیشه، پیشرو در عمل
بازار اصلی
در چارچوب استاندارد حسابداری شماره ۴۲، «بازار اصلی» به بازاری اطلاق میشود که واحد تجاری در آن بتواند دارایی یا بدهی را با بیشترین حجم و سطح فعالیت نسبت به سایر بازارها معامله کند. این بازار، مرجع اصلی برای تعیین ارزش منصفانه دارایی یا بدهی در تاریخ اندازهگیری است؛ مگر آنکه چنین بازاری در دسترس نباشد، که در این صورت «بازار باصرفهتر» ملاک قرار میگیرد.
درواقع، بازار اصلی همان بازاری است که مشارکتکنندگان بازار در آن فعالترند، قیمتها شفافترند، و معاملات پرتکرارتر انجام میشود. این بازار باید برای واحد تجاری قابل دسترس باشد و نه صرفاً در نظریه موجود.
معیارهای شناسایی بازار اصلی
مطابق با بندهای استاندارد ۴۲، برای آنکه یک بازار بهعنوان «بازار اصلی» شناسایی شود، باید:
نکتهی مهم این است که تحلیل بازار اصلی مبتنی بر رفتار بازار است—نه صرفاً انتخاب شرکت. واحد تجاری نمیتواند بازار دلخواهش را بهعنوان بازار اصلی انتخاب کند اگر بازار فعالتری برای همان دارایی یا بدهی وجود داشته باشد.
تفاوت با بازار باصرفهتر
اگر بازار اصلی وجود نداشته باشد یا اطلاعات کافی از آن در دسترس نباشد، استاندارد اجازه میدهد که با صرفه ترین بازار (Most Advantageous Market) بهعنوان مرجع سنجش ارزش منصفانه انتخاب شود. اما اولویت همواره با بازار اصلی است.
برای مثال، حتی اگر بازار فرعی قیمت بالاتری ارائه دهد، ولی بازار اصلی حجم بیشتری از معاملات را داشته باشد، باز هم باید از دادههای بازار اصلی استفاده شود—نه بازار باصرفهتر.
مثالهای کاربردی
ملاحظات حرفهای
نتیجهگیری
بازار اصلی بهعنوان مرجع رسمی و غالب برای سنجش ارزش منصفانه در استاندارد ۴۲، نقش کلیدی در شفافیت، واقعگرایی و قابلیت اتکای اطلاعات مالی ایفا میکند. حسابداران حرفهای باید با دقت بازارهای مرتبط با داراییها و بدهیها را تحلیل کنند، دسترسی واقعی شرکت به آنها را بررسی کنند، و تنها بازار فعالتر و شفافتر را مبنای ارزشگذاری قرار دهند—not صرفاً بازاری که قیمت بالاتری دارد.
این مفهوم بخشی از چارچوب استاندارد شماره ۴۲ است و در روزهای آینده، سایر اجزاء آن با همین سبک تحلیلی از طریق سایت و شبکه های اجتماعی انجمن حسابداران خبره ایران منتشر خواهند شد.
گردآوری، ترجمه و تدوین:
دکتر سید محمد باقرآبادی
انجمن حسابداران خبره ایران
نوآوری در اندیشه، پیشرو در عمل
Current Market Conditions
شرایط جاری بازار
در فرآیند سنجش ارزش منصفانه، استاندارد حسابداری شماره ۴۲ تأکید دارد که تمامی مفروضات، دادهها و تحلیلها باید بر مبنای شرایط واقعی و جاری بازار در تاریخ اندازهگیری انجام شوند. اصطلاح «شرایط جاری بازار» به مجموعهای از عوامل اقتصادی، مالی، سیاسی، حقوقی و روانی اشاره دارد که در یک زمان مشخص، رفتار خریداران و فروشندگان را در بازار شکل میدهد و بر قیمتگذاری داراییها و بدهیها تأثیر میگذارد.
شرایط بازار متغیر است، بنابراین ارزش منصفانه هم مفهومی پویا و وابسته به زمان و فضای بازار تلقی میشود—not یک مقدار ذاتی یا ایستا.
اجزاء تشکیلدهنده شرایط جاری بازار
۱. عرضه و تقاضا
تعادل یا عدم تعادل بین عرضهکنندگان و خریداران در بازار مورد نظر، بر سطح قیمتها اثر مستقیم دارد.
۲. نرخهای بهره و بازده سرمایهگذاری
تغییرات نرخ بهره بازار، بهویژه در بازارهای بدهی، مستقیماً بر ارزشگذاری بدهیها و ابزارهای مالی اثر میگذارد.
اهمیت مفهوم در چارچوب استاندارد ۴۲
مطابق با استاندارد حسابداری شماره ۴۲، «ارزش منصفانه» باید بر اساس فرض انجام معامله در تاریخ اندازهگیری و تحت شرایط جاری بازار باشد. به بیان دیگر، حسابدار مجاز نیست قیمتگذاری را بر مبنای شرایط گذشته (بازار تاریخی) یا فرضهای آینده (پیشبینی بهبود یا وخامت بازار) انجام دهد.
برای مثال، اگر در تاریخ اندازهگیری بازار در رکود باشد و قیمتها کاهش یافته باشند، ارزش منصفانه نیز باید این کاهش را بازتاب دهد—حتی اگر انتظار میرود قیمتها در آینده نزدیک بهبود یابند.
مثالهای عملی
ملاحظات حرفهای
نتیجهگیری
شرایط جاری بازار یکی از مفاهیم بنیادین در سنجش ارزش منصفانه است. این مفهوم، ارزشگذاری را از فضای ذهنی و تخمینی به واقعیت اقتصادی نزدیک میکند. هرگونه بیتوجهی به شرایط فعلی بازار، منجر به ارائهی اطلاعات نادرست در صورتهای مالی خواهد شد. حسابدار حرفهای باید با هوشیاری کامل، اطلاعات بازار را رصد و تحلیل کند تا ارزشهای گزارششده، نمایانگر حقیقت جاری باشند—نه آرزوهای آتی یا دستاوردهای گذشته.
این مفهوم بخشی از چارچوب استاندارد شماره ۴۲ است و در روزهای آینده، سایر اجزاء آن با همین سبک تحلیلی از طریق سایت و شبکه های اجتماعی انجمن حسابداران خبره ایران منتشر خواهند شد.
گردآوری، ترجمه و تدوین:
دکتر سید محمد باقرآبادی
انجمن حسابداران خبره ایران
نوآوری در اندیشه، پیشرو در عمل
صفحه2 از11