رویکرد بازار
در استاندارد حسابداری شماره ۴۲، رویکرد بازار یکی از سه رویکرد اصلی برای اندازهگیری ارزش منصفانه است. این رویکرد بر مبنای اطلاعات قیمتگذاری حاصل از معاملات واقعی بازار بین مشارکتکنندگان مستقل برای داراییها یا بدهیهای یکسان یا مشابه بنا شده است.
هدف اصلی این رویکرد، استفاده از شواهد قیمتی بازار برای تخمین ارزش دارایی یا بدهی است، نه تکیه بر محاسبات پیچیده یا مفروضات داخلی. بهعبارتی، بازار، مبنای ارزشگذاری را تعیین میکند.
اساس فکری و کاربرد
رویکرد بازار بر این اصل استوار است که اگر دارایی یا بدهی مشابهی در بازار فعال معامله شده باشد، میتوان از قیمت آن برای برآورد ارزش منصفانه دارایی یا بدهی موردنظر استفاده کرد. این روش بیشترین اتکا را به اطلاعات قابل مشاهده و مستقل از واحد تجاری دارد و در صورت وجود دادههای کافی، یکی از دقیقترین و قابل اتکاترین روشهای ارزشگذاری محسوب میشود.
مراحل اصلی در بهکارگیری رویکرد بازار
- شناسایی داراییها یا بدهیهای قابل مقایسه که در بازار معامله میشوند؛
- جمعآوری اطلاعات قیمت معاملات اخیر یا قیمتهای اعلامشده در بازار فعال؛
- بررسی ویژگیها و شرایط اقتصادی اقلام مقایسهای مانند مکان، کیفیت، کاربری، زمان معامله، وضعیت حقوقی؛
- اعمال تعدیلات لازم در صورت وجود تفاوت بین قلم موردنظر و اقلام مقایسهای؛
- استخراج نتیجه ارزش منصفانه با توجه به اطلاعات تعدیلشده بازار.
مثالهای کاربردی
۱. سهام شرکت پذیرفتهشده در بورس
اگر واحد تجاری سهامی را در اختیار دارد که مشابه آن در بورس تهران با بسامد بالا معامله میشود، ارزش منصفانه آن سهم با استفاده از قیمت پایانی یا میانگین قیمتهای اعلامشده تعیین میشود.
۲. ملک تجاری در منطقه خاص
در ارزشگذاری یک ملک تجاری، میتوان از قیمت معاملات املاک مشابه در همان منطقه، با اعمال تعدیلات بابت متراژ، موقعیت، عمر بنا و غیره، برای تعیین ارزش منصفانه استفاده کرد.
۳. دارایی نامشهود مانند علامت تجاری
در صورت وجود معاملات اخیر برای علائم تجاری مشابه در صنعت خاص، میتوان از آن قیمتها بهعنوان مبنای مقایسهای برای برآورد ارزش علامت تجاری استفاده کرد.
تفاوت با رویکردهای دیگر
برخلاف رویکرد درآمدی که بر جریانهای نقدی آتی و نرخ تنزیل مبتنی است، رویکرد بازار به قیمتهای واقعی معاملاتی تکیه دارد و عمدتاً زمانی کاربرد دارد که دادههای بازار بهصورت مستقیم یا با تعدیلات اندک در دسترس باشند.
همچنین با رویکرد بهای جایگزینی تفاوت دارد؛ چرا که در آن، هزینه بازتولید یا جایگزینی دارایی معیار سنجش است، نه قیمت بازار.
مزایا و چالشها
مزایا:
- قابلیت اتکای بالا به دلیل استفاده از قیمتهای واقعی؛
- عینیت و شفافیت در فرآیند ارزشگذاری؛
- کاهش نیاز به قضاوتهای ذهنی و پیچیده.
چالشها:
- لزوم دسترسی به بازار فعال و اطلاعات کافی؛
- اعمال تعدیلات برای اختلافات بین داراییها؛
- گاهی محدودیت در قابلیت مقایسه بهویژه برای داراییهای خاص.
نکات حرفهای
- قیمتهای مورد استفاده باید بازتاب مفروضات مشارکتکنندگان بازار باشد، نه صرفاً معاملات بین طرفهای وابسته یا شرایط خاص.
- باید مستندات مربوط به منابع قیمتی، روش تعدیل و دلایل انتخاب اقلام مقایسهای بهصورت کامل ثبت و در یادداشتهای توضیحی افشا شوند.
- ارزیاب حرفهای باید دقت کند که قیمتهای استفادهشده، مربوط به بازار باصرفهتر یا بازار اصلی باشند.
این مفهوم بخشی از چارچوب استاندارد شماره ۴۲ است و در روزهای آینده، سایر اجزاء آن با همین سبک تحلیلی از طریق سایت و شبکه های اجتماعی انجمن حسابداران خبره ایران منتشر خواهند شد.
گردآوری، ترجمه و تدوین:
دکتر سید محمد باقرآبادی
انجمن حسابداران خبره ایران
نوآوری در اندیشه، پیشرو در عمل