کارکرد اساسی و بنیادی استانداردهای حسابداری در اقتصاد عبارت است از فرآهم آوردن «توافقی در خصوص چگونگی ثبت و افشاء عملیات تجاری» (بال 2008)( Ball). همچنین اطمینان از بهبود کیفیت اطلاعات مالی می‌تواند موجب کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و حل مسئله نمایندگی (Agency problem) در شرکت‌ها بشود. بررسی ادبیات موجود در این حوزه بیانگر بهبود کیفیت حسابداری در خصوص مواردی است که الزامات استانداردهای بین‌المللی گزارشگری مالی را به صورت داوطلبانه مورد پذیرش و اجرا قرار داده‌اند (بارث 2006، سلهورن 2006، هانگ 2007 و بارث 2008)( Barth; Sellhorn, Hung). این پذیرش و اجرای داوطلبانه استانداردهای بین‌المللی گزارشگری مالی موجب کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سهامداران، از طریق گزارش مناسب و واقعی دارائی‌ها و بدهی‌ها، هزینه پایین‌تر سرمایه و همچنین افزاش قابلیت پیش‌بینی عایدات آتی توسط سرمایه‌گذاران می‌گردد. گوردون(Gordon) (2008) به‌طور خلاصه مزایای پذیرش استانداردهای بین‌المللی گزارشگری مالی را در سطح بین‌المللی به شرح زیر لیست می‌کند:

  • اطلاعات مالی بهتر برای سهامداران
  • اطلاعات مالی بهتر برای قانونگذاران
  • دستیابی به قابلیت مقایسه در سطح جهانی
  • بهبود شفافیت در نتایج ماحصل سیستم حسابداری
  • افزایش امکان دستیابی به منابع، از طریق جذب سرمایه‌گذاران خارجی
  • امکان مدیریت بهتر عملیات
  • کاهش هزینه سرمایه

بارث (2006) طی تحقیقاتی که در زمینه پذیرش و اجرای این استانداردها انجام داده است، به این نتیجه می‌رسد که کیفیت حسابداری می‌تواند، از طریق حذف کردن روش‌های جایگزین حسابداری که کمتر بازتاب دهنده عملیات واقعی شرکت می‌باشند و بیشتر با هدف مدیریت سود (و یا هموارسازی سود) توسط مدیران مورد استفاده قرار می‌گیرند بهبود بیشتری داشته باشد. ایشان در تحقیق خود به مقایسه مدیریت سود در شرکت‌هایی که به صورت داوطلبانه از الزامات استانداردهای بین‌المللی گزارشگری مالی تبعیت کرده‌اند و شرکت‌هایی که از استانداردهای ملی خود استفاده می‌کردند پرداختند، نتایج این بررسی بیانگر این بود که بعد از پذیرش و اجرای  استانداردهای بین‌المللی گزارشگری مالی به میزان بسیار کمتری امکان تغییر سود خالص و جریان وجه نقد وجود داشته و همچنین همبستگی بسیار بالایی بین اقلام تعهدی و جریان وجه نقد در شرکت‌هایی که از این استانداردها تبعیت کرده‌اند برقرار بوده است. همچنین نتایج تحقیق بیانگر این بود که این شرکت‌ها بیشتر اقدام به گزارش زیان نموده‌اند (به دلیل محدود شدن امکان انجام مدیریت سود فزاینده درآمد). کریستنسن (2008) (Christensen )در تحقیقات مشابهی به وجود رابطه بین کیفیت حسابداری و پذیرش استانداردهای بین‌المللی گزارشگری مالی رسیده است.

ویژگی مشترک اغلب مطالعات فوق در این مطلب است که همگی به بررسی پذیرش داوطلبانه استانداردهای بین‌المللی گزارشگری مالی پرداختهاند، و این سوال مطرح می‌شود که آیا بهبود کیفیت اطلاعات حسابداری مشاهده شده تنها ناشی از کارکرد استانداردهای بین‌المللی گزارشگری مالی در شرکت‌ها بوده و یا نتیجه اقدامات دیگری به صورت هم ارز در این شرکت‌ها می‌باشد؟

در یک تحقیق هم زمان داسک و همکاران (2007) (Daske ) به بررسی تاثیر پذیرش اجباری استانداردهای بین‌المللی گزارشگری مالی بر بازار سرمایه پرداختند. نتایج این تحقیق بیانگر کاهش عدم تقارن اطلاعاتی در جریان پذیرش اجباری استانداردهای بین‌المللی گزارشگری مالی بوده است. در تحقیقی مشابه لی و همکاران (2008)( Lee et al) به بررسی این فرضیه پرداختند که در کشورهایی که کیفیت افشاء اطلاعات حسابداری پایین می‌باشد بعد از پذیرش اجباری استانداردهای بین‌المللی گزارشگری مالی تاثیر افزایش کیفیت حسابداری بسیار چشمگیر تر خواهد بود، ولیکن بعد از اجرای تحقیق نتـایج بیـانگر تاثیر چندانی در این کشورها حتی 2 سال بعد از پذیرش اجباری این استانداردها نبوده است.

از طرف دیگر می‌توان گفت استانداردهای بین‌المللی گزارشگری مالی از طریق حذف اختلافات موجود بین استانداردهای حسابداری ملی کشورهای مختلف در سطح بین‌المللی و استاندارد‌سازی شکل گزارشگری مالی، کمک بسیار زیادی به آنالیزورهای حرفه‌ای (در سطح بین‌المللی) در جهت حذف فرآیند تعدیل صورت‌های مالی شرکت‌های موجود در کشورهای مختلف جهت ایجاد قابلیت مقایسه بین شرکت‌ها نموده است. به بیان دیگر پذیرش استانداردهای گزارشگری مالی بین‌المللی موجب کاهش هزینه مقایسه شرکت‌ها در بازارها و کشورهای مختلف برای سرمایه‌گذاران شده است (آرمسترانگ 2007، دی فوند و یانگ(Armstrong; Defond, Hung) 2007).

با توجه به مطالب فوق می‌توان نتیجه گرفت، استانداردهای حسابداری یکسان می‌تواند موجب کاهش عدم تقارن اطلاعاتی در میان سرمایه‌گذاران و کاهش ریسک ارزیابی شرکت‌ها از طریق افزایش قابلیت مقایسه بین شرکت‌های مستقر در کشورهای مختلف بشود. با توجه به این مطلب که تنوع حسابداری بین شرکت‌ها می‌تواند مانع جذب سرمایه‌گذاران خارجی بشود (براد شاو، بوش، میلر(Bradshw, Bushee, and Miller) 2004). بنابراین کاهش تفاوت‌های حسابداری در سطح بین‌المللی می‌تواند موجب تسهیل روند یکپارچهسازی بازارهای سرمایه در مقیاس جهانی شود (کورینگ، دی نونگ و هانگ(Covrig, Defond, and Hung )2007).

 

شماران