چهارشنبه هفته گذشته (23 تیر 1395) جمشید ارجمند (زاده 24 دی 1318، تهران)، از مترجمان، منتقدان سینما، و از ویراستاران نامدار ایران طی بیش از شش دهه گذشته درگذشت. زنده‎یاد ارجمند از سال 1370 به عنوان ویراستار ادبی همکاری خود با مجله «حسابدار» (ماهنامه انجمن حسابداران خبره ایران) را آغاز کرد و طی سالیان متمادی در این جایگاه خدمات ارزشمندی را به جامعه حسابداران ایران ارائه کرد.

 

به همین مناسبت، به درخواست دبیرخانه انجمن، دو یادنامه زیر به قلم مجید میراسکندری (دبیرکل وقت انجمن؛ و مدیر اجرایی وقت مجله حسابدار) و محمد شلیله (سردبیر وقت مجله حسابدار) دریافت شده است؛ که به پاس قدردانی از خدمات ماندگار و ارزشمند زنده‎یاد جمشید ارزشمند منتشر می‎شود.

 

 

«او موهبتى بود براى انجمن و مجله حسابدار»

یادنامه زنده‎یاد جمشید ارجمند به قلم مجید میراسکندری

 

جمشيد ارجمند را مرحوم پرويز خوانسارى به مجله معرفى كرد؛ كه خود طراح مجله بود. ايشان را از قبل از انقلاب مى شناخت. مرحوم خوانسارى خود اعجوبهاى بود. كسى بود كه براى اولين بار مجله "زن روز" را كاملآ حرفهاى درآورده بود. خيلى به ايشان اعتقاد داشت؛ ماهم به او. پرويزخان پدر همسر استاد شجريان هم بود.

 

وقتى در آخر سال 1369 قرار شد قطع مجله بزرگ، و فرم آن مدرن و رنگى شود و تبليغ هم داشته باشد، به طراح و ويراستار و مسؤل تبليغات و غيره نياز داشتيم؛ كه خوشبختانه پرويزخان و جمشيدخان پيدا شدند؛ و بخصوص با محمدخان شليله صميمى شدند و شد آنچه که باید می‎شد.

 

جمشيد ارجمند مترجمی توانمند و منتقد فيلم بود. براى حسابدار اما ويراستارى مى كرد. خيلى با انجمن و مجله هماهنگ بود و از محيط كار و رفتار مسولين خوشش مى آمد. به بهانه تحويل مجله خودش مىآمد و ساعتها مى ماند و از هر درى سخنى مى گفت؛ و چه اديبانه. هم او بود که برای اولين بار رسمالخط مجله را تنظيم كرد. دوست داشت با اصطلاحات و عبارتهاى حسابدارى آشنا شود تا كيفيت كار را بالا ببرد. بسیار احساس مسوليت مىكرد. به همين دليل، حاضر بود ساعتها وقت بگذارد و با دنياى ما آشنا شود. او موهبتى بود براى انجمن و مجله حسابدار. روحش شاد و يادش گرامى باد.

 

 

«جمشید ارجمند می دانست حسابداران هم دوستش دارند»

یادنامه زندهیاد جمشید ارجمند به قلم محمد شلیله

 

جمشید ارجمند عزیزم!

یادتان هست آن به گمانم دوشنبهی نزدیک به بیست و پنج سال پیش را که با پرویز خوانساری (طراح و صفحه آرای برجسته) آمدید دفتر انجمن که درخواست کنیم ویراستاری ماهنامهی "حسابدار" را بپذیرید؟ چقدرسخت حاضر شدید این کار را، آن هم فقط برای چند شماره، انجام دهید؛ تا ببینید چه میشود. به خاطرم مانده، کم و بیش، که گفتید: "البته من تا به حال مقالهی حسابداری کار نکردم؛ فعلا بفرستید ببینم چکار میتوانم بکنم". من همان روز حدس زدم که همین حد را هم به خاطر پرویز خوانساری (طراح و صفحهآرای چیرهدست و به یاد ماندنیِ آن زمان ِ حسابدار)  بود که پذیرفتید. روزهای پس از آن هم که از پرویز خوانساری پرسیدم: فکر میکنی آقای ارجمند با ما ادامه  خواهد داد؟ گفت: نگران نباش. اگر جمشید ببیند مراعات حالش را میکنید، کمک میکند. و گفت: من به او اصرار کردم؛  گفتم جمشید قبول کن دوست نداشتی ادامه نده.

 

جمشید ارجمند عزیزم!

اما دیشب که برای چندمین بار نوشتهی شما را در دوماهنامهی حسابرس ("من شاگرد دکتر اکبری بودهام . . ."، شمارهی 28، بهار 1384، صص 42-40) و پاسخهایتان به پرسشگر گفتگویی با همان نشریه ("من سالهای درازی است که با حرفه شما سر و کار دارم"، شمارهی 50، پاییز 1389، صص 88-86) را خواندم - که خودِ شما ویرایشش میکردی و هنوز هم صفحهی شناختنامه آن مزین به نام شما است - که نشان میدهد، صدهزار مرتبه شکر، از کار روی متنهای حسابداری و همکاری با حسابداران خشنود بودید، رضایت خاطر عمیقی در من حلول کرد. به ویژه این که شرمندهی پرویز خوانساری شریف و مهربان هم نشدیم که شما را به ما معرفی کرد بود.  پرویز خوانساری که با طراحیها و صفحهآراییهایش جلوهی آبرومندانهتری به "حسابدار" بخشید و با رفتنش در پی سالها هنوز چهرهی گرم و مهربان و معرفتش ازخاطرم نرفته؛ نمیرود هم.  

 

آن زمان در جمعی که کار ماهنامهی "حسابدار" را پیش میبردیم و هر کس گوشهای ازکار را گرفته بود، کار سردبیری به من واگذارشده بود. در آن قحطسال مطلب و مقاله، اگر برخی مقالهها هم به "حسابدار" میرسید، اغلب دستنویس بود. بیشترِ همان مقالهها حتی پاکنویس هم نشده بود. برخی حتی نه زیرنویس داشتند؛ و نه فهرست منابع. حتی بسیاری از آنها متنی نامنسجم داشتند. اگر چه در همهی موارد، بهبودخواهی و شوق توسعهی آگاهی مخاطبان و گرایش همآموزی در نیت نویسندگان آنها پیدا بود؛ و ما هم به دیدهی منت آنها را میپذیرفتیم. اما باید روی آن کار میکردیم تا از جنبهی مفهومی و مضمون در قالبی پذیرفتنی درآیند. تا این جای کار، بین سطرها و حاشیههای آن گونه متنهای دستنویسِ پاکنویسنشدهی نامنسجم، به خطکشیها و یادداشتها و خطزدنهایی آراسته میشد که میتوانست اشک هر ویراستاری را که میخواست آن صفحهها را ویرایش کند، درآورد؛ یا خشمش را برانگیزد. انجمن هم نه پول داشت که ماشین تایپ دیگری بخرد، یا ماشیننویس دیگری استخدام کند. پس همان متنهای آشفته را میدادیم به آقای ارجمند؛ و او که هیچ نمیگفت.  تا روزی که من گفتم: آقای ارجمند  ببخشید این مقالهها را به این صورت برایتان میآوریم. و او که با لحن همیشگیاش در این موارد گفت: نه آقا! اختیار دارید. کار دیگری نمیتوانید در این اوضاع و احوال بکنید.

 

امروز اما افسوس میخورم که چرا یکی از آن صفحهها را نگه نداشتم که طرز ویرایش جمشید ارجمند را روی همان صفحههای بلبشو و دقت ِ هوشمندانهای را که در این کار به‎کار میبست به یادگار عرضه کنم. یک "است" را از یک جای بیجای جمله در میآورد، با آن مداد همیشه نوکش تیز، حرکت میداد میبرد میگذاشت سرجایی که بهتر بود آن جا باشد. با حساسیتی باورنکردنی و تحسین برانگیز نسبت به این که به محتوای متن و مفهوم  و مضمون نوشته یا به سبک نوشتن و لحن دلخواه نویسنده آسیبی نرساند. عاشق کارش بود. تا پیش از کار کردن با جمشید ارجمند و بده بستان مقاله  و بازخوانی آنها بعدِ ویرایش حس می کردم این واژهها چقدر بیحرکتند. هر جا که میگذاریدشان همان جا میمانند؛ انگار نه انگار. تا این که بعد از ویرایش جمشید ارجمند حس میکردی همهی آنها به حرکت  درآمدهاند. مثل اعضای ارکسترکه هر کس باید سر یک جای به‎خصوص باشد تا هماهنگی و همنوایی گوشنوازی فراهم آید.

 

این که این ویراستاریها چقدر در روان کردن جریان آگاهی، دانش و تجربه در میان حسابداران تاثیر داشته است؛ قابل اندازهگیری نیست. منتها به قاعده و به تجربه تاثیر آن تعیینکننده است. و جمشید ارجمند، از این راه، حق بزرگی بر گردن حسابداران دارد. گرچه شماری از مروجان و نویسندگان برجسته حسابداری در ایران خود از دانش و معرفت ادبی ژرفی بهرهمند بودند؛ از جمله اسماعیل عرفانی، حسن سجاری نژاد، عزیز نبوی، فضل الله اکبری، پرویز افتخار جواهری، مصطفی علی مدد، و دیگران. اما به گمانم جمشید ارجمند نخستین ویراستارحرفهای مستقل ِ متنهای حسابداری در ایران بود.

 

جمشید ارجمند تنها ویراستار ادبی نبود. طنزپرداز، ترانهسرا، فیلمشناس و منتقد و مروج  اثرگذار و برجستهی  نقدِ آثار سینمایی، مترجم آثاری ممتاز، کارشناس و پژوهشگر، روزنامهنگاری نامور، و پهلویشناس بود. مطالعهی فرهنگِ ایران باستان و زبانهای باستانی ایران از حوزههای مورد علاقهاش بود ؛ در مقام کارشناس و پژوهشگر با موسسه تحقیقات اقتصادی و سازمان برنامه و بودجه همکاری کرده بود؛ و در دورهای نیز از مدیران سازمان جلب سیاحان (سازمان ایرانگردی و جهانگردی و میراث فرهنگی کنونی) بود.

شماران